پارت سیزده

زمان ارسال : ۴۲۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

سرش را به طرفم چرخاند و خسته‌ صورتم را نگاه کرد. من امّا نتوانستم این کار را کنم. چشمانش اجازه نمی‌داد؛ و بی اختیار از کنار شانه‌اش پشت سرش را نگریستم. منظره‌ای که هیچ جذابیتی نداشت...
بعد از چند لحظه، نگاه از صورتم گرفت. با همان دستمال قبلی صورتش را تمیز کرد و آرام گفت:
-

رمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد


اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    خانم دولتیاری عالیه امادیگه ازقبیل این جمله ها:نمی دونم چرامیرم میدونم که میرم........استفاده نکنیدخیلی تکرارمیشن الان پارت گداری جداپیدانیست بعدها درجمع بندی کتابی خیلی زیاددیده میشن ممنون

    ۱ سال پیش
  • مریم دولتیاری | نویسنده رمان

    حتماً، خیلی ممنون از نکته‌ای که گفتید بعداً موقع ویرایش اصلاح می‌شن. 💚

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.